گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر خانواده
جلد دوم
. آیه (فرزندان همه هدایاي خدا هستند)
اشاره



لارْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ اِناثا وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن 􀁴 لِلّهِ مُلْکُ السَّمواتِ وَ ا
خدا است، هر چه را بخواهد، میآفریند و به هر کس اراده کند، دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر. ( 49 / شوري) اَوْ
یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرانا وَ اِناثا وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقیما اِنَّهُ عَلیمٌ قَدیرٌ یا اگر اراده کند پسر و دختر هر دو به آنها میدهد و هر کس را بخواهد
عقیم میگذارد، زیرا که او دانا و قادر است. ( 50 / شوري)
شرح آیه از تفسیر نمونه
همه ریز خوار خوان نعمت او هستند و نیازمندان لطف و رحمت او، لذا نه غرور به هنگام نعمت، منطقی است و نه یأس به هنگام
به هر کس اراده » : مصیبت. نمونه روشنی از این واقعیت که هیچکس از خود چیزي ندارد و هر چه هست از ناحیه او است اینکه
یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ اِناثا وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ). و به این ترتیب مردم به چهار گروه ) « کند، دختر میبخشد و به هر کس بخواهد پسر
تقسیم میشوند: آن هایی که تنها پسر دارند و در آرزوي دختري هستند و آنها که دختر دارند و در آرزوي پسري و آنها که هر دو
را دارند و گروهی که فاقد هر گونه فرزندند و قلبشان در آرزوي آن پر میکشد. و عجب این که هیچکس نه در زمانهاي گذشته
و نه امروز که علوم و دانشها پیشرفت فراوان کرده، قدرت انتخاب در این مسأله را ندارد و علیرغم تمام تلاشها و کوششها هنوز
کسی نتوانسته است، عقیمان واقعی را فرزند ببخشد و یا نوع فرزند را طبق تمایل انسان تعیین کند، گرچه نقش بعضی از غذاها و
داروها را در افزایش احتمال تولد پسر یا دختر نمیتوان انکار کرد، ولی باید دانست که اینها همه احتمال را افزایش میدهد و
نتیجه هیچیک قطعی نیست. و این یک نمونه بارز از عدم توانایی انسان از یک سو و نشانه روشن از مالکیت و حاکمیت و خالقیت
خداوند از سوي دیگر است. جالب اینکه: در این آیه اناث (دختران) را بر ذکور (پسران) مقدم داشته تا از (صفحه 394 ) یک سو
بیانگر اهمیتی باشد که اسلام به احیاي شخصیت زن میدهد و از سوي دیگر به آنها که به خاطر پندارهاي غلط از تولد دختر
کراهت داشتند، بگوید او برخلاف خواسته شما آن چه را که به آن تمایل ندارید، میدهد و این دلیل بر این است که انتخاب به
میبخشد) دلیل روشنی است که هم دختران هدیه الهی هستند و هم پسران و فرق گذاشتن میان ) « یَهَبُ » دست شما نیست. تعبیر به
از ماده « عقیم » او میباشند. توجه به این نکته نیز لازم است که « هبه » این دو از دیدگاه یک مسلمان راستین صحیح نیست، هر دو
در اصل به معنی خشکی و یبوست است که مانع از قبول اثر میشود و زنان عقیم، به زنانی میگویند که رحم آنها آمادگی « عُقْم »
را از این جهت عقیم میگویند که قادر بر پیوند ابرهاي بارانزا نیست « عقیم » براي پذیرش نطفه مرد و پرورش فرزند ندارد، بادهاي
یاد شده، به خاطر « یوم عقیم » به روزي گفته میشود که سرور و شادي در آن نباشد و این که از روز قیامت به عنوان « عقیم » و روز
آن است که روزي بعد از آن نیست که بتوانند به جبران گذشته بپردازند.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
فرمانروایی آسمانها و زمین و هر آنچه در میان آنهاست، همه و همه تنها از آنِ اوست و ذات پاك و بیهمتاي اوست که امور آنها
را تدبیر میکند و براساس حکمت و مصلحت در آنها تصرف مینماید. یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ هر آنچه از انواع پدیدهها را که خود بخواهد
میآفریند. یَهَبُ لِمَنْ یَشَ اءُ إِنَاثًا به هرکه از بندگانش که بخواهد دخترانی میبخشد، وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشَ اءُ الذُّکُورَ و به هر کس که
بخواهد پسرانی ارزانی میدارد، أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْرَانًا وَ إِنَاثًا یا اگر بخواهد هم پسرانی به آنان میبخشد و هم دخترانی و از هر دو
صفحه 233 از 369
جنس براي آنان گرد میآورد و ارزانی میدارد. وَیَجْعَلُ مَنْ یَشَ اءُ عَقِیمً ا و هر کس را بخواهد نازا و عقیم قرار میدهد و به او
فرزندي ارزانی نمیدارد؛ إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ چرا که ذات پاك و بیهمتاي خدا به حال بندگانش دانا و در آفرینش و تدبیر امور هستی
( تواناست. (صفحه 395
311 . آیه (مشرکین دلیلی جز تقلید از نیاکان و خانوادههاي قبلی جاهل خود ندارند)
اشاره
بَلْ قالُوا اِنّا وَجَ دْنا اباءَنا عَلی اُمَّۀٍ وَ اِنّا عَلی اثارِهِمْ مُهْتَدوُنَ بلکه آنها میگویند: ما نیاکان خود را بر مذهبی یافتیم و ما نیز به آثار آنها
هدایت شدهایم.( 22 / زخرف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
به جماعتی میگویند که یک نوع ارتباط با یکدیگر دارند، یا از نظر دین یا وحدت مکان، یا زمان، خواه آن حلقه اتصال « اُمَّۀ » واژه
به کار رفته، مانند آیه مورد بحث، ولی معنی اصلی آن همان « مذهب » اختیاري باشد یا اجباري (و از همین رو گاهی به معنی
از پدران و « تقلید کورکورانه » جماعت و گروه است و اطلاق این کلمه بر مذهب نیازمند به قرینه است). در واقع آنها دلیلی جز
نیاکان خود نداشتند و عجیب این که خود را با این تقلید هدایت یافته میپنداشتند، در حالی که در مسائل اعتقادي و زیربناي
چرا که میدانیم « جاهل از جاهل » فکري، هیچ انسان فهمیده و آزادهاي نمیتواند متکی بر تقلید باشد، آن هم به صورت تقلید
نیاکان آنها نیز هیچ علم و دانشی نداشتند، مغزهاي آنها مملو از خرافات و اوهام بود. تقلید تنها در مسائل فرعی و غیر زیربنایی
صحیح است، آن هم تقلید از عالِم یعنی رجوع جاهل به عالِم، همانگونه که در مراجعه بیمار به طبیب و افراد غیرمتخصص به
صاحبان تخصص دیده میشود، بنابراین تقلید آنها به دو دلیل باطل و محکوم بوده است.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
نه هرگز این گونه نیست، چرا که ما به آنان کتاب آسمانی فرو نفرستادهایم و آنان از کتابی الهام نمیگیرند، بلکه میگویند: ما
پدران خود را بر راه و رسمی درست یافتهایم و تصمیم گرفتهایم که از آنان پیروي کنیم و بیگمان ما راه یافته و هدایت شدهایم!
( (صفحه 396
312 . آیه (احترام و نیکی به پدر و مادر)
اشاره
وَ وَصَّیْنَا الاِْنْسانَ بِوالِدَیْهِ اِحْسانا حَمَلَتْهُ اُمُّهُ کُرْها وَ وَضَ عَتْهُ کُرْها وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَ هْرا حَتّی اِذا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَ بَلَغَ اَرْبَعینَ سَنَۀً قالَ
رَبِّ اَوْزِعْنی اَنْ اَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی اَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَيَّ وَ ان اَعْمَلَ صالِحا تَرْضیهُ وَ اَصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتی اِنّی تُبْتُ اِلَیْکَ وَ اِنّی
مِنَ الْمُسْلِمینَ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند، مادرش او را با ناراحتی حمل میکند و با ناراحتی بر زمین
میگذارد و دوران حمل و از شیر باز گرفتنش، سی ماه است، تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی وارد
گردد، میگوید: پروردگارا! مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادي، به جا آورم و عمل صالحی انجام دهم
که از آن خشنود باشی و فرزندان مرا صالح کن، من به سوي تو باز میگردم و توبه میکنم و من از مسلمینم. ( 15 / احقاف)
صفحه 234 از 369
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
به معنی مطلق سفارش است و مفهوم آن منحصر به سفارشهاي مربوط به بعد از مرگ نیست، لذا جمعی در « توصیۀ » و « وَصِ یَّۀ »
است که به چند معنی آمده؛ توفیق، الهام کردن، « ایزاع » از ماده « اَوْزِعْنی » . تفسیر کردهاند « امر و دستور و فرمان » اینجا آن را به معنی
در طول این سی ماه، بزرگترین ایثار و فداکاري را در مورد فرزندش انجام « مادر » . ایجاد عشق و علاقه و بازداشتن از انحراف
میدهد. از نخستین روزهاي انعقاد نطفه، حالت مادر دگرگون میشود و ناراحتیها پشت سر یکدیگر میآید، حالتی که به حالت
نامیده میشود و یکی از سختترین حالات مادر است، روي میدهد و پزشکان میگویند: بر اثر کمبودهایی است که در « ویار »
جسم مادر به خاطر ایثار به فرزند رخ میدهد. هر قدر جنین رشد و نمو بیشتري میکند، مواد بیشتري از شیره جان مادر میگیرد و
حتی روي استخوانها و اعصاب او اثر میگذارد، گاه خواب و خوراك و استراحت و آرامش را از او میگیرد و در آخر دوران
حمل، راه رفتن و حتی نشست و برخاست براي او مشکل میشود اما با صبر و حوصله تمام و به (صفحه 397 ) عشق فرزندي که به
زودي چشم به دنیا میگشاید و بر روي مادر لبخند میزند، تمام این ناملایمات را تحمل میکند. دوران وضع حمل که یکی از
سختترین لحظات زندگی مادر است، فرا میرسد تا آنجا که گاه مادر، جانش را برسر فرزند مینهد. به هر حال بار سنگینی را بر
زمین گذارده، دوران سخت دیگري شروع میشود، دوران مراقبت دائم و شبانهروزي از فرزند، دورانی که باید به تمام نیازهاي
کودکی پاسخ گوید که هیچ گونه قدرت بر بیان نیازهاي خود ندارد، اگر دردي دارد، نمیتواند محل درد را تعیین کند و اگر
ناراحتی از گرسنگی و تشنگی و گرما و سرما دارد، قادر به بیان آن نیست، جز این که ناله سر دهد و اشک ریزد و مادر باید با
کنجکاوي و صبر و حوصله تمام، یک یک این نیازها را تشخیص دهد و برآورده کند. نظافت فرزند در این دوران، مشکلی
طاقتفرسا است و تأمین غذاي او که از شیره جان مادر گرفته میشود، ایثاري بزرگ است. بیماريهاي مختلفی که در این دوران
دامان نوزاد را میگیرد و مادر باید با شکیبایی فوقالعاده به مقابله با آنها برخیزد، مشکل دیگري است. این که قرآن در اینجا تنها از
ناراحتیهاي مادر سخن به میان آورده و از پدر، سخنی نگفته، به خاطر عدم اهمیت آن نیست، چرا که پدر نیز در بسیاري از این
مشکلات، شریک مادر است، ولی چون مادر سهم بیشتري دارد، بیشتر روي او تکیه شده است. در حدیثی آمده است که مردي نزد
مَنْ اَبُرُّ؟ قالَ: اُمَّکَ، قالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قالَ: اُمَّکَ، قالَ: ثُمَّ مَنْ؟ قالَ: اُمَّکَ، قالَ: ثُمَّ مَنْ؟ » : رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد
قالَ: اَباكَ: اي رسول خدا به چهکسی نیکی کنم؟ فرمود: به مادرت، عرض کرد: بعد از او به چه کسی؟ فرمود: به مادرت، براي
سومین بار عرض کرد: بعد از او به چه کسی؟ باز فرمود: به مادرت و در چهارمین بار وقتی این سؤال را تکرار کرد، فرمود: به
1) در حدیث دیگري آمده که مردي، مادر پیر و ناتوان خود را بر دوش گرفته بود و به طواف مشغول بود، در همین هنگام ).« پدرت
( جلد 26 ، صفحه 16 . (صفحه 398 ،« روح المعانی » - هَلْ اَدَّیْتُ ***** 1 » : خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید، عرض کرد
لا وَ لا بِزَفْرَةٍ واحِ دَةٍ: نه حتی یک نفس او » : پیامبر صلی الله علیه و آله در جواب فرمود ؟« حَقَّها: آیا حق مادرم را اینسان ادا کردهام
(1).« را جبران نکردي
شیر مادر بهترین غذاي طبیعی براي کودك
وَ» : دراینجا این سؤال مطرح میشود که در آیه 233 سوره بقره، دوران شیرخوارگی، دو سال کامل ( 24 ماه) ذکر شده است
الْوالِداتُ یُرْضِ عْنَ اَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ لِمَنْ اَرادَ اَنْ یُتِمَّ الرَّضاعَۀَ: مادران فرزندان خود را دو سال کامل شیر میدهند، آنها که
صفحه 235 از 369
در آیه مورد بحث، فقط سی ماه ذکر « دوران حمل و شیرخوارگی » در حالی که مجموع .« بخواهند دوران شیر دادن را تکمیل کنند
شده، مگر ممکن است دوران حمل شش ماه باشد؟ فقهاء و مفسران با الهام از روایات اسلامی در پاسخ گفتهاند: آري حداقل
نقل « ابن سینا » و « جالینوس » دوران حمل، 6 ماه و حداکثر دوران مفید رضاع، 24 ماه است، حتی از جمعی از پزشکان پیشین همچون
شده که گفتهاند: خود با چشم شاهد چنین امري بودهاند که فرزندي بعد از شش ماه به دنیا آمده است. ضمنا از این تعبیر قرآنی
میتوان استفاده کرد که هر قدر از مقدار حمل کاسته شود، باید بر مقدار دوران شیرخوارگی افزود، به گونهاي که مجموعا 30 ماه
هرگاه دوران بارداري زن، 9 ماه باشد، باید 21 ماه فرزند را شیر دهد و اگر » : نیز نقل شده که « ابن عباس » تمام را شامل گردد. از
مدت حمل، 6 ماه باشد، باید 24 ماه شیر دهد. قانون طبیعی نیز همین را ایجاب میکند، چرا که کمبودهاي دوران حمل در دوران
حیات انسان همچنان ادامه مییابد تا زمانی که به کمال قدرت و نیروي جسمانی » : شیرخوارگی باید جبران گردد. سپس میافزاید
رسیدن به مرحله ) « بُلُوغ اَشُدّ » ، حَ تّی اِذا بَلَغَ اَشُدَّهُ وَ بَلَغَ اَرْبَعینَ سَنَۀً). بعضی از مفسران ) « رسد و به مرز چهل سالگی وارد گردد
« بلوغ جسمانی » اشاره به ،« بُلُوغ اَشُدّ » توانایی) را با رسیدن به چهل سالگی هماهنگ و براي تأکید میدانند، ولی ظاهر این است که
بلوغ فکري و » ( جلد 7، صفحه 415 . (صفحه 399 ،« فی ظلال القرآن » - چهل سالگی) اشاره به ***** 1 ) « اَرْبَعینَ سَنَۀً » و رسیدن به
است، چرا که معروف است که انسان غالبا در چهل سالگی به مرحله کمال عقل میرسد و گفتهاند که: غالب انبیاء در « عقلانی
چهل سالگی به نبوت، مبعوث شدند. ضمنا در این که سن بلوغ قدرت جسمانی، چه سنی است؟ در آن نیز گفتگو است، بعضی
همان سن معروف بلوغ را میدانند که در آیه 34 سوره اسراء در مورد یتیمان نیز به آن اشاره شده، در حالی که در بعضی از
روایات تصریح شده که سن هیجده سالگی میباشد. البته مانعی ندارد که این تعبیر در موارد مختلف، معانی متفاوتی دهد که با
رْبَعینَ وَ لَمْ یَتُبْ وَ یَقُولُ بِاَبی وَجْهٌ لا 􀁴 اِنَّ الشَّیْطانَ یَجُرُّ یَدَهُ عَلی وَجْهِ مَنْ زادَ عَلَی الا » : قرائن روشن میشود. در حدیثی آمده است
یُفْلِحُ: شیطان دستش را به صورت کسانی که به چهل سالگی برسند و از گناه توبه نکنند، میکشد و میگوید: پدرم فداي چهرهاي
و در جبین این انسان، نور رستگاري نیست).( 1) به هر حال قرآن در ادامه این سخن میافزاید: این ) « باد که هرگز رستگار نمیشود
پروردگارا! به من الهام » : انسان لایق و باایمان، هنگامی که به چهل سالگی رسید، سه چیز را از خدا تقاضا میکند؛ نخست میگوید
قالَ رَبِّ اَوْزِعْنی اَنْ اَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی ) « ده و توفیق بخش تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتی، به جا آورم
اَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلی والِدَيَّ). این تعبیر نشان میدهد که انسان باایمان در چنین سن و سالی، هم از عمق و وسعت نعمتهاي خدا بر او
آگاه میگردد و هم از خدماتی که پدر و مادر به او کرده است تا به این حد رسیده، چرا که در این سن و سال، معمولًا خودش پدر
یا مادر میشود و زحمات طاقتفرسا و ایثارگرانه آن دو را با چشم خود میبیند و بیاختیار به یاد آنها میافتد و به جاي آنها در
خداوندا! به من توفیق ده تا عمل صالح به جا آورم، عملی که تو » : پیشگاه خدا شکرگزاري میکند. در دومین تقاضا عرضه میدارد
خداوندا! صلاح و درستکاري را در » : وَ اَنْ اَعْمَلَ صالِحا تَرْضیهُ). و بالاخره در سومین تقاضایش عرض میکند ) « از آن خشنود باشی
وَ اَصْلِحْ لی فی ذُرِّیَّتی). تعبیر به ) « جلد 26 ، صفحه 17 . (صفحه 400 ) تداوم بخش ،« روح المعانی » - فرزندان و دودمان من ***** 1
فی » براي من) ضمنا اشاره به این است که صلاح و نیکی فرزندان من چنان باشد که نتایجش عاید من نیز بشود. و تعبیر به ) « لی »
در فرزندان من) به طور مطلق، اشاره به تداوم صلاح و نیکوکاري در تمام دودمان او است. جالب این که در دعاي اول، ) « ذُرِّیَّتی
پدر و مادر را شریک میکند و در دعاي سوم، فرزندان را، ولی در دعاي دوم، براي خود دعا میکند و این گونه است انسان صالح
که اگر با یک چشم به خویشتن مینگرد، با چشم دیگر به افرادي که بر او حق دارند، نگاه میکند. در پایان آیه دو مطلب را اعلام
پروردگارا! من در این سن و سال به سوي تو باز میگردم و » : میدارد که هر کدام بیانگر یک برنامه عملی مؤثر است، میگوید
اِنّی تُبْتُ اِلَیْکَ). به مرحلهاي رسیدهام که باید خطوط زندگی من تعیین گردد و تا به آخر عمر همچنان ادامه یابد، ) « توبه میکنم
آري من به مرز چهل سالگی رسیدهام و براي بندهاي چون من چقدر زشت و نا زیبا است که به سوي تو نیایم و خودم را از گناهان
صفحه 236 از 369
وَ اِنّی مِنَ الْمُسْلِمینَ). در حقیقت این دو جمله پشتوانهاي است ) « من از مسلمین هستم » : با آب توبه نشویم. و دیگر این که میگوید
چون من توبه کردهام و تسلیم مطلق در برابر فرمان تو هستم، تو نیز بزرگواري » : براي آن دعاهاي سهگانه و مفهومش این است که
.« کن و مرا مشمول آن نعمتها بفرما
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در اصل به مفهوم واداشتن به کاري با نرمش و لطف و مداراست. وَ حَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلاثُونَ شَهْرًا و بار برداشتن « ایزاع » واژه :« اَوْزِعْنی »
مادر و به دنیا آوردن کودك و از شیر گرفتن او سی ماه به طول میانجامد، چرا که کمترین مدت بارداري مادر و دوران کامل
بر آن است که: هرگاه دوران بارداري زن نُه ماه به طول انجامد، در آن صورت « ابن عباس » . شیرخوارگی کودك سی ماه است
دوران شیرخوارگی کودك بیست و یک ماه خواهد بود؛ امّا اگر مادري شش (صفحه 401 ) ماهه کودك خویش را به دنیا آورد،
کودك او بیست و چهار ماه شیر خواهد خورد. حَتَّی إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ تا آن گاه که آن فرزند به اوج توانمندي و رشد کامل خویش
نایل آمد. به باور پارهاي منظور چهل سالگی است و این همان اوج کمال و مرحلهاي است که پیامبران به دریافت وحی و پیام خدا
مفتخر شدند. وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَۀً و به مرز چهل سالگی رسید.( 1) با این بیان چنین دریافت میگردد که دوران کمال، رسیدن به چهل
سالگی است و انسان دراین مرحله به نعمت خرد و خردمندي و تجربه و آگاهی و قدرت مقایسه و انتخاب و رأي میرسد. قَالَ رَبِّ
أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَی وَالِدَيَّ در این مرحله است که میگوید: پروردگارا! به من الهام بخش و توفیق
ارزانی دار تا سپاس نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشتی بجا آورم؛ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحً ا تَرْضَ اهُ و یاریم کن تا کاري
شایسته انجام دهم که تو از آن کار خشنود گردي. وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی و تو اي پروردگار من! بر من منت گذار و درستکاري و
صلاح و رستکاري و فلاح را در دودمان من قرار ده و براي من در آنها شایستگی و نام نیک گذار. از دیدگاه برخی این فراز از آیه
شریفه دعا میباشد که به منظور اصلاح و سازندگی آنان از بارگاه خدا خواسته میشود تا آنان در زندگی فرمان خدا را اطاعت و
مقررات او را رعایت کنند و یکتا پرست باشند. به باور ما نیز این دیدگاه بهتر به نظر میرسد، ***** 1. در روایات رسیده نیز به
صورتهاي مختلف به چهل سالگی به عنوان مرحله کمال انسان اشاره رفته است. در روایت است که شیطان بر چهره کسی که به
چهل سالگی رسیده، امّا تربیت نیافته و توبه نپذیرفته است، دست میکشد و میگوید: بَاَبی وَجْهٌ لا یُفْلِحُ. پدر و مادرم فداي چهرهاي
باد که هرگز رستگار نخواهد شد.روح المعانی، ج 26 ، ص 17 . (صفحه 402 ) چرا که اگر فرزندان انسان خدا را فرمان برند، در
در دعا نشانگر آن است که او به نسل و تبار و دودمانش دعا میکند، چرا « ذُرِّیَّۀ » حقیقت به پدر و مادر نیز نیکی کردهاند. و واژه
در تفسیر این جمله میگوید: « سهل بن عبدالله » . که این واژه در مورد فرزندانی که پس از انسان به دنیا میآیند، به کار میرود
منظور این است که: پروردگارا! فرزندان مرا براي من نسلی شایسته و پرافتخار و براي خودت بندگانی درستکار و شایسته کردار
قرار ده. إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ من از گناهان و لغزشهایم به سوي تو باز میگردم. وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ و از اسلامگرایان واقعی و
فرمانبرداران بارگاه تو هستم.
( فیلمی کوتاه از آغاز تا فرجام یک زندگی خداپسندانه( 1
در آیه مورد بحث قرآن از جمله این درس را میدهد که فیلمی کوتاه و گویا از آغاز زندگی یک انسان مترقی و شایسته کردار تا
فرجام زندگی او و نیز آرزوها و آرمانها و خواستهها و هدفها و سرانجامِ او را به تابلو میبرد که راهگشا و راهنما و الهامبخش
است که این گونه ترسیم میگردد: 1 در مرحله نخست باید به سلامت جسم و رشد جسمی انسان اندیشید. 2 در گام دوّم، سخن از
رشد فکري و عقلی و عاطفی و روحی و وجدانی انسان است، که در تربیت باید مورد نظر مربیان قرار گیرد. 3 آن گاه است که
صفحه 237 از 369
انسان به مرحله سپاس آفریدگار خویش میرسد و راه بندگی و پروا و عدالت و آزادگی و رعایت حقوق انسانها و تضمین حقوق
4 و نیز به سپاسگزاري از پدر و مادر و مربّیان و آموزگاران و کسانی ( بشر را در دستور کار قرار میدهد. 1 مترجم. (صفحه 403
که در تربیت و سازندگی او کوشیدهاند. 5 این انسان در صورتی که دستخوش لغزش گردید، بیدرنگ به بارگاه خدا بازمیگردد
و توبه میکند. 6 و نیز با همه وجود به انجام کار شایسته پاي میفشارد. 7 و نیز به تربیت نسل شایسته و فرزندان نیکو کردار همت
میگمارد. 8 و سرانجام هم به جایی اوج میگیرد که سراسر تسلیم خدا میشود. آري، مربیان و آموزگاران و حکومت و جامعه
( 1. روح المعانی، ج 26 ، ص 16 . (صفحه 404 ***** ( باید در تربیت نسلها این نکات و مراحل را در نظر داشته باشند.( 1
313 . آیه
اشاره
اُولئِکَ الَّذینَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ اَحْسَنَ ما عَمِلُوا وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئاتِهِمْ فی اَصْحابِ الْجَنَّۀِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذي کانُوا یُوعَدوُنَ آنها کسانی
هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول میکنیم و از گناهانشان میگذریم و در میان بهشتیان جاي دارند، این وعده صدقی است که
وعده داده میشدند. ( 16 / احقاف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
اشاره
این آیه، بیان گویایی است از اجر و پاداش این گروه از مؤمنان شکرگزار صالح العمل و توبهکار که به سه پاداش مهم در آن اشاره
با این که خداوند همه اعمال نیک را .« آنها کسانی هستند که ما بهترین اعمالشان را قبول میکنیم » : شده است. نخست میفرماید
در پاسخ این سؤال، جمعی از مفسران گفتهاند: منظور از بهترین ؟« بهترین اعمال آنها را پذیرا میشود » : میپذیرد، چرا میگوید
اعمال، واجبات و مستحبات است در برابر مباحات که اعمال خوبی است، اما چیزي نیست که مورد پذیرش واقع شود و اجر و ثوابی
به آن تعلق گیرد.( 1) پاسخ دیگر این که خداوند، بهترین اعمال آنها را معیار پذیرش قرار میدهد و حتی اعمال درجه دو و کم
اهمیت آنها را به حساب اعمال درجه یک به فضل و رحمتش میگذارد، این درست به آن میمانَد که خریداري به عنوان فضل و
کرم، اجناس متفاوتی را که از طرف فروشندهاي عرضه شده است، به بهاي جنس اعلاء محاسبه کند و از فضل و لطف خداوند، هر
در حالی که در میان » .« ما از گناهانشان میگذریم » : چه گفته شود، عجیب نیست. موهبت دوم، پاکسازي آنها است، میگوید
و این سومین موهبت الهی نسبت به آنها است که آنان را با این که لغزشهایی داشتهاند، شستشو داده، در کنار « بهشتیان جاي دارند
و غیره، ذیل آیات مورد بحث. (صفحه « المیزان » ،« مجمعالبیان » - نیکان و پاکانی جاي میدهد که از مقربان درگاه اویند. ***** 1
(405
انسان بهشتی از دیدگاه قرآن
دو آیه مورد بحث، ترسیمی است از یک انسان مؤمن بهشتی که هفت مرحله به شرح زیر را در زندگی طی میکند؛ 1 رشد
جسمانی. 2 کمال عقلی. 3 شکرگزاري در برابر نعمتهاي پروردگار. 4 شکر زحمات طاقت فرساي پدر و مادر. 5 به موقع از
لغزشها و خطاها توبه کردن. 6 به انجام اعمال صالح از جمله تربیت فرزندان اهتمام ورزیدن. 7 و سرانجام به مقام تسلیم مطلق در
برابر فرمان الهی، صعود کردن و همین امر سبب میشود که غرق در رحمت و غفران و نعمتهاي گوناگون خداوند شود. آري
صفحه 238 از 369
باید یک انسان بهشتی را از این صفاتش شناخت.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
منظور از آنان همان کسانی هستند که در آیات گذشته از آنان سخن رفت و از ایمان و عمل شایسته، سپاس از نعمتهاي خدا و
توبه و فرمانبرداري از ذات بیهمتاي او سخن میگفتند؛ و منظور از کارهاي شایسته یا شایستهترین کارها، عبادتهاي واجب و
مستحب آنان است که برترین پاداش را دریافت میدارند. وَ نَتَجاوَزُ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ و از گناهان آنان نیز میگذریم. فِی أَصْحَابِ الْجَنَّۀِ
این فراز از آیه شریفه در موضع نصب و حال میباشد و منظور این است که: این در حالی است که آنان در زمره اهل بهشت هستند.
وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي کَانُوا یُوعَدُونَ این همان وعده راست و درستی است که هماره به آنان وعده داده میشد. منظور از این وعده
راست وعده خدا میباشد که به ایمان آوردگان وعده فرمود که کارهاي شایسته شایسته کرداران را پذیرفته و لغزشها و گناهانشان
را میبخشاید و در پرتو فضل و کرم خویش اگر بخواهد عذاب را با توبه و آمرزشخواهی یا بدون آن از آنان برخواهد داشت. لازم
( به یادآوري است که این وعده، هماره از زبان پیامآوران خدا به مردم داده شده است. (صفحه 406
314 . آیه (ارتباط بیاحترامی به پدر و مادر و عاقبت به شر شدن)
اشاره
وَ الَّذي قالَ لِوالِدَیْهِ اُفٍّ لَکُما اَتَعِدانِنی اَنْ اُخْرَجَ وَ قَدْخَلَتِ الْقُروُنُ مِنْ قَبْلی وَ هُما یَسْتَغیثانِ اللّهَ وَیْلَکَ امِنْ اِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ ما
لاوَّلینَ کسی که به پدر و مادرش میگوید: اف بر شما! آیا به من وعده میدهید که روز قیامت مبعوث میشوم؟ در 􀁴 هذا اِلاّ اَساطیرُ ا
حالی که قبل از من اقوام زیادي بودند (و هرگز مبعوث نشدند) و آنها پیوسته فریاد میکشند و خدا را به یاري میطلبند که واي
برتو، ایمان بیاور که وعده خدا، حق است، اما او پیوسته میگوید: اینها چیزي جز افسانههاي پیشینیان نیست. ( 17 / احقاف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در آیات قبل، سخن از مؤمنانی در میان بود که در پرتو ایمان و عمل صالح و شکر نعمتهاي حق و توجه به حقوق پدر و مادر و
فرزندان، به مقام قرب الهی راه مییابند و مشمول الطاف خاص او میشوند. اما در آیات 17 تا 19 ، سخن از کسانی است که در
نقطه مقابل آنها قرار دارند، افرادي بیایمان و حق نشناس و عاق پدر ومادر. اوصافی که از این آیه درباره آن گروه استفاده
در اصل به معنی هر چیز کثیف و آلوده « اُفّ» میشود، چند وصف است؛ بیاحترامی و اسائه ادب نسبت به مقام پدر و مادر، زیرا
است و در مقام توهین و تحقیر گفته میشود. دیگر این که نه تنها ایمانی به قیامت و روز رستاخیز ندارند، بلکه آن را به باد مسخره
گرفته، جزء افسانهها و پندارهاي خرافی میشمرند. وصف دیگرشان این است که گوش شنوا ندارند، تسلیم در برابر حق نیستند و
روحشان از غرور و جهل و خودخواهی انباشته است. آري پدر و مادر دلسوز او هر چه تلاش و کوشش میکنند که او را از گرداب
جهل و بیخبري نجات دهند، تا این فرزند دلبند گرفتار عذاب دردناك الهی نشود، او همچنان در کفر خود پافشاري میکند و
( اصرار میورزد و سرانجام ناچار او را رها میکنند و عاقبت به شرّ میشود. (صفحه 407
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
اینک سخن از کسانی است که نه سپاس نعمتهاي خدا را میکنند و نه حقوق پدر و مادر را پاس میدارند. در این مورد در آیه
صفحه 239 از 369
مورد بحث میفرماید: وَ الَّذِي قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَکُمَا و آن کسی که هرگاه پدر و مادرش از سر مسئولیت و دلسوزي و خیرخواهی او
را به ایمان و پروا و انجام کارهاي شایسته و آراستگی به اخلاق و ارزشهاي انسانی دعوت میکنند، به آنان پرخاشگرانه فریاد
از « بُعْداً لَکُما » : برمیآورد که: اف بر شما! این جمله نشان خشم و نفرت و حرمت شکنی و بیادبی است و مفهوم آن این است که
رحمت خدا دور باشید؛ یا از برابر دیدگانم دور باشید تا شما را نبینم. به باور پارهاي منظور این است که گستاخانه به آنان میگوید:
کثافتها! زبالهها! درست همان گونه که انسان به هنگامی که بوي نامطبوعی به مشامش برسد واکنش نشان میدهد و اظهار تنفر و
انزجار مینماید. أَ تَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَ قَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِنْ قَبْلِی آیا به من وعده میدهید که در آستانه رستاخیز و روز قیامت از
گور خویش زنده و برانگیخته خواهم شد، با اینکه جامعهها و امتهایی پیش از من مردهاند و روزگارشان سپري گردیده و هرگز
باز نیامدهاند و به زندگی باز نگشتهاند؟! وَ هُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ امّا آن پدر و مادر با ایمان و درستاندیش در برابر این پرخاشجویی و
خیرهسري فرزند خویش به بارگاه خدا روي میآورند و در حالی که خدا را به فریادرسی میخوانند و از ذات پاك و بیهمتاي او
میخواهند تا دست فرزندشان را با مهر و لطف و بخشایش خویش بگیرد و او را به سوي ایمان و پذیرش حق راه نماید، در همان
شرایط به فرزند خویش میگویند: وَیْلَکَ آمِنْ واي بر تو! واي … از روز رستاخیز و حساب خدا پروا کن و به آنچه پیامبر (صفحه
408 ) خدا آورده است و مردم را راه مینماید ایمان آور! إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ چرا که بیگمان وعده خدا در مورد برانگیخته شدن
مردگان و حساب و کتاب و پاداش و کیفر روز رستاخیز حق است؛ فَیَقُولُ مَا هَذَا اِلاّ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ امّا آن فرزند خیرهسر با گستاخی
و حقناپذیري میگوید: این قرآن و آنچه که شما مرا به سوي آن فرا میخوانید، چیزي جز افسانههاي پیشینیان نیست و هیچ کدام
برآنند که: پیام آیه جهانشمول و عام است و هر فرزند گستاخ و خیرهسري را « زَجّ اج » و « حسن » واقعیت ندارد! گروهی از جمله
شامل میگردد که به جاي حقپذیري و نمکشناسی، با پدر و مادر بدرفتاري کند و سخنان درست و سنجیده آنان را نپذیرد. این
( حقیقت از ادامه آیات نیز دریافت میگردد. (صفحه 409
315 . آیه
اشاره
اوُلئِکَ الَّذینَ حَقَّ عَلَیْهِمُ الْقَوْلُ فی اُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ اِنَّهُمْ کانُوا خاسِرینَ آنها کسانی هستند که فرمان عذاب
همراه اقوام (کافري) که قبل از آنها از جن و انس بودند، درباره آنها مسجل شده، چرا که همگی زیانکار بودند.( 18 / احقاف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
همانطور که در آیات گذشته پاداش مؤمنان صالح العمل بیان شد، در اینجا سرانجام کار کافران جسور و خیرهسر را نیز بیان کرده
است. در مقایسه این دو گروه دوزخی و بهشتی، در این آیات به این امور برخورد میکنیم. آنها مدارج رشد و تکامل خود را طی
میکنند، در حالی که اینها همه سرمایههاي خویش را از دست میدهند و زیانکارند. آنها حقشناسند و شکرگزار، حتی در برابر
در بهشتند و اینها در « همراه مقربان خداوند » پدر و مادر، اما اینها حق نشناسند و جسور و بیادب، حتی نسبت به والدینشان. آنها
در دوزخند و هریک به گروه همجنس خود ملحق میشوند. آنها از لغزشهاي خود توبه میکنند و در برابر « زمره اقوام بیایمان »
حق، تسلیم هستند اما اینها طغیانگر و سرکش و خودخواه و متکبر هستند.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
صفحه 240 از 369
آنان همه گرفتار کیفر کردارشان میگردند چرا که همه آنان از زیانکاران بودند. آري، آنان با گناه و نافرمانی خدا خویشتن را به
( کام هلاکت و عذاب افکندند و کدامین زیان از این سهمگینتر و رسواتر؟! (صفحه 410
316 . آیه
اشاره
وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمّا عَمِلُوا وَ لِیُوَفِّیَهُمْ اَعْمالَهُمْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ و براي هر کدام از آنها درجاتی است بر طبق اعمالی که انجام دادهاند،
تا خداوند کارهاي آنها را بیکم و کاست به آنان تحویل دهد و به آنها هیچ ستمی نخواهد شد.( 19 / احقاف)
شرح آیه از تفسیر نمونه
به پلههایی گفته « دَرَك » جمع « دَرَکات » معمولًا به پلههایی گفته میشود که از آن به سمت بالا میروند و « درجۀ » جمع « دَرَجات »
گفته میشود، ولی در « درکات » ، و در مورد دوزخ « درجات » ، میشود که از آن به طرف پایین حرکت میکنند، لذا در مورد بهشت
آمده و به اصطلاح از باب « درجات » آیه مورد بحث، که هر دو باهم ذکر شده، با توجه به اهمیت مقام بهشتیان، هر دو به عنوان
است. چنان نیست که بهشتیان یا دوزخیان، همه در یک درجه باشند، بلکه آنها نیز به تفاوت اعمالشان و به تناسب خلوص « تغلیب »
این ،« وَ لِیُوَفِّیَهُمْ اَعْمالَهُمْ » : نیّت و میزان معرفتشان، مقامات متفاوتی دارند و اصل عدالت، دقیقا در اینجا حاکم است. سپس میافزاید
که در آنجا اعمال آدمی با او خواهد بود، اعمال نیکش، مایه رحمت و آرامش او « تجسم اعمال » تعبیر اشاره دیگري است به مسأله
است و اعمال زشتش، مایه بلا و ناراحتی و رنج و عذاب او.
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
منظور این است که: هر کدام از ایمان آوردگان شایستهکردار و کفرگرایان گناهکار و ستمکار « ابومسلم » و « ابن زید » به باور
متناسب با شرایط و عملکردشان درجات و مراتبی خواهند داشت و روشن است که درجات شایستهکرداران در بهشت پر نعمت و
زیباي خداست و درجات کافران و ظالمان، عبارت از درکات دوزخ است. وَلِیُوَفِّیَهُمْ أَعْمَالَهُمْ هدف این است که پاداش و کیفر
کارهایشان را به طور کامل به آنان بدهیم. وَ هُمْ لَا یُظْلَمُونَ و به آنان هیچ ستمی نخواهد رفت. آري، با آنان براساس عدل و داد
رفتار میگردد، به گونهاي که در مورد کسی که در خور عذاب و کیفر نیست، ذرّهاي عذاب نخواهد بود و کسی که در خور
( پاداش است ذرّهاي از او دریغ نخواهد شد. (صفحه 411
317 . آیه (سیماي خانواده و جامعه اسلامی)
اشاره
مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَماءُ بَیْنَهُمْ تَراهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ
مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوي عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغیظَ
بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظیماً محمد فرستاده خدا است و کسانی که با او هستند در
برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند، پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی، آنها همواره فضل خدا و
رضاي او را میطلبند، نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است، این توصیف آنها در تورات است و توصیف آنها در انجیل
صفحه 241 از 369
همانند زراعتی است که جوانههاي خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته، تا محکم شده و بر پاي خود ایستاده است و
به قدري نمو و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد، این براي آن است که کافران را به خشم آورد، خداوند کسانی از
آنها را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است. ( 29 / فتح)
شرح آیه از تفسیر نمونه
در این آیه ترسیم بسیار گویایی از اصحاب و یاران خاص پیامبر صلی الله علیه و آله و آنها که در خط او بودند، از لسان تورات و
و مراحل دیگر پایمردي به خرج دادند و هم درس « حدیبیه » انجیل بیان کرده که هم افتخار و مباهاتی است براي آنها که در
سپس به توصیف .« محمد فرستاده خدا است » : آموزندهاي است براي همه مسلمانان در تمام قرون و اعصار. در آغاز میفرماید
کسانی که با او » یارانش پرداخته و اوصاف ظاهر و باطن و عواطف و افکار و اعمال آنها را در طی پنج صفت چنین بیان میکند: 1
اما در میان خود رحیم » : وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الْکُفّارِ). 2 در دومین وصف میگوید ) « هستند در برابر کفار شدید و محکم هستند
رُحَماءُ بَیْنَهُمْ). (صفحه 412 ) آنها کانونی از عواطف و محبت نسبت به برادران و دوستان و همکیشانند و آتشی سخت ) « و مهربانند
خلاصه میشود. 3 در سومین « قهر » و « مهر » و سوزان و سدي محکم و پولادین در مقابل دشمنان. در حقیقت عواطف آنها در این
« پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی و همواره به عبادت خدا مشغولند » : صفت که از اعمال آنها سخن میگوید میافزاید
ترسیم شده به عنوان حالت دائمی و « رکوع و سجود » (تَریهُمْ رُکَّعا سُجَّدا). این تعبیر عبادت و بندگی خدا را که با دو رکن اصلیش
همیشگی آنها ذکر میکند، عبادتی که رمز تسلیم در برابر فرمان حق و نفی کبر و خودخواهی و غرور، از وجود ایشان است. 4 در
یَبْتَغُونَ ) « آنها همواره فضل خدا و رضاي او را میطلبند » : چهارمین توصیف که از نیت پاك و خالص آنها بحث میکند، میفرماید
فَضْلًا مِنَ اللّهِ وَ رِضْوانا). نه براي تظاهر و ریا قدم برمیدارند و نه انتظار پاداش از خلق خدا دارند، بلکه چشمشان تنها به رضا و فضل
نشان میدهد که آنها به تقصیر خود « فَضْل » او دوخته شده و انگیزه حرکت آنها در تمام زندگی همین است و بس. حتی تعبیر به
معترفند و اعمال خود را کمتر از آن میدانند که پاداش الهی براي آن بطلبند، بلکه با تمام تلاش و کوشش باز هم میگویند
خداوندا! اگر فضل تو به یاري ما نیاید واي بر ما. 5 در پنجمین و آخرین توصیف از ظاهر آراسته و نورانی آنها بحث کرده،
در اصل به معنی « سیما » .( سیماهُمْ فی وُجُوهِهِمْ مِنْ اَثَرِ السُّجُودِ ) « نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است » : میگوید
علامت و هیئت است، خواه این علامت در صورت باشد یا در جاي دیگر بدن هر چند در استعمالات روزمره فارسی به نشانههاي
آنها به خوبی نشان میدهد که آنها انسانهایی خاضع در برابر « قیافه » صورت و وضع ظاهري چهره گفته میشود. به تعبیر دیگري
خداوند و حق و قانون و (صفحه 413 ) عدالتند، نه تنها در صورت آن ها، که در تمام وجود و زندگی آنان این علامت منعکس
« این توصیف آنها (یاران محمد صلی الله علیه و آله) در تورات است » : است. به هر حال قرآن بعد از بیان همه این اوصاف میافزاید
(ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْریۀِ). این حقیقتی است که از پیش گفته شده و توصیفی است در یک کتاب بزرگ آسمانی که از پیش از
پرداخته، چنین میگوید: « انجیل » هزار سال قبل نازل شده است. سپس به توصیف آنها در یک کتاب بزرگ دیگر آسمانی یعنی
توصیف آنها در انجیل همانند زراعتی است که جوانههاي خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته، تا محکم شده و بر »
وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجیلِ کَزَرْعٍ ) « پاي خود ایستاده است و به قدري نمو و رشد کرده و پر برکت شده که زارعان را به شگفتی وامیدارد
است، جوانههایی که از پایین ساقه و « جوجه » و « جوانه » به معنی « شَطْأَ » .( أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوي عَلی سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ
به معنی سفت و محکم شدن « غلظت » از ماده « اِسْتَغْلَظَ » . به معنی معاونت است « مُؤازَرَة » از ماده « آزَرَ » . کنار ریشهها بیرون میآید
« سوق » مفهومش این است که به حدي محکم شده که بر پاي خود ایستاده، (توجه داشته باشید که « اِسْتَوي عَلی سُوقِهِ » است. جمله
یعنی به حدي از نمو سریع و جوانههاي زیاد و محصول وافر رسیده که حتی کشاورزانی که « یُعْجِبُ الزُّرّاعَ » است). تعبیر « ساق » جمع
صفحه 242 از 369
پیوسته با این مسائل سر و کار دارند در شگفتی فرو میروند. جالب اینکه: در توصیف دوم که در انجیل آمده نیز پنج وصف
عمده براي مؤمنان و یاران محمد صلی الله علیه و آله ذکر شده است، (جوانه زدن کمک کردن براي پرورش محکم شدن برپاي
خود ایستادن نمو چشمگیر اعجابانگیز). در حقیقت اوصافی که در تورات براي آنها ذکر شده، اوصافی است که ابعاد وجود آنها
را از نظر عواطف و اهداف و اعمال و صورت ظاهر بیان میکند و اما اوصافی که در انجیل آمده بیانگر حرکت و نمو و رشد آنها
باز نمیایستند، همواره جوانه میزنند و « حرکت » در جنبههاي مختلف است. آري آنها انسانهایی هستند با صفات والا که آنی از
جوانهها پرورش مییابد و (صفحه 414 ) بارور میشود. همواره اسلام را با گفتار و اعمال خود در جهان نشر میدهند و روز به روز
خیل تازهاي بر جامعه اسلامی میافزایند. سپس در دنباله آیه میافزاید: این اوصاف عالی، این نمو و رشد سریع و این حرکت پر
این براي آن است که کافران را به خشم » : برکت، به همان اندازه که دوستان را به شوق و نشاط میآورد، سبب خشم کفار میشود
خداوند کسانی از آنها را که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند وعده » : لِیَغیظَ بِهِمُ الْکُفّارَ). و در پایان آیه میفرماید ) « آورد
وَعَدَ اللّهُ الَّذینَ امَنُوا وَ عَمِلوُا الصّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ اَجْرا عَظمیا). بدیهی است اوصافی که در ) « آمرزش و اجر عظیمی داده است
آغاز آیه گفته شد ایمان و عمل صالح در آن جمع بود، بنابراین تکرار این دو وصف، اشاره به تداوم آن است، یعنی خداوند این
وعده را تنها به آن گروه از یاران محمد صلی الله علیه و آله داده که در خط او باقی بمانند و ایمان و عمل صالح را تداوم بخشند و
گرنه کسانی که یک روز در زمره دوستان و یاران او بودند و روز دیگر از او جدا شدند و راهی بر خلاف آن در پیش گرفتند،
کسانی که با او هستند) مفهومش همنشین بودن و مصاحبت جسمانی با ) « وَالَّذینَ مَعَهُ » هرگز مشمول چنین وعدهاي نیستند. جمله
به طور قطع همراه بودن از « مَعَهُ » پیامبر صلی الله علیه و آله نیست، چرا که منافقین هم داراي چنین مصاحبتی بودند، بلکه منظور از
نظر اصول ایمان و تقوي است. بنابراین ما هرگز نمیتوانیم از آیه فوق یک حکم کلی درباره همه معاصران و همنشینان پیامبر صلی
الله علیه و آله استفاده کنیم. ولی هرگاه خودرا از پیشداوريها تهی کنیم، قرائن روشنی در برابر ما وجود دارد که این عقیده مشهور
در سوره توبه تنها مخصوص مهاجران وانصار نیست، زیرا در همان آیه در « رَضِ یَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ » را متزلزل میسازد: جمله
قرار گرفته که مفهومش شامل تمام کسانی است که تا دامنه قیامت به نیکی از آنها « وَالَّذینَ اتَّبَعُوهُمْ بِاِحْسانٍ » کنار مهاجران و انصار
اگر یک روز در خط ایمان و احسان باشند و روز دیگر در خط کفر و اسائه (بدي کردن) « تابعان » پیروي میکنند. همانگونه که
نیز میآید، زیرا آنها را نیز در آخرین آیه « صحابه » قرار گیرند، از زیر چتر رضایت الهی خارج میشوند. عین این مطلب درباره
سوره فتح (صفحه 415 ) مقید به ایمان و عمل صالح کرده که اگر یک روز این عنوان از آنها سلب شود از دایره رضایت الهی
بنابراین هر کدام از این ،« متبوعان » است و هم در مورد « تابعان » هم در مورد « احسان » بیرون خواهند رفت. و به تعبیر دیگر، تعبیر به
را رها کنند مشمول رضایت خدا نخواهند بود. در روایات اسلامی که در تفسیر آیه اخیر آمده است، تأکید « خط احسان » ، دو
مسلمان برادر مسلمان است به او » : دیده میشود. از جمله در حدیثی از امام صادق میخوانیم « رُحَماءُ بَیْنَهُمْ » فراوانی بر روي اصل
ستم نمیکند، تنهایش نمیگذارد، تهدیدش نمیکند و سزاوار است مسلمان در ارتباط و پیوند و تعاون و محبت و مواسات با
نسبت به یکدیگر با محبت رفتار « رُحَماءُ بَیْنَهُمْ » نیازمندان کوشش کند و نسبت به یکدیگر مهربان باشند، تا مطابق گفته خداوند
1) ولی عجیب است ) .« کنید و حتی در غیاب آنها نسبت به امورشان دلسوزي کنید، آن گونه که انصار در عصر رسول اللّه بودند
که مسلمانان امروز از رهنمودهاي مؤثر این آیه و ویژگیهایی که براي مؤمنان راستین و یاران رسول اللّه صلی الله علیه و آله نقل
میکند، فاصله گرفتهاند، گاه آن چنان به جان هم میافتند و کینهتوزي و خونریزي میکنند که هرگز دشمنان اسلام آن چنان
نکردند. گاه با کفار آن چنان پیوند دوستی میبندند که گویی برادرانی از یک اصل و نسبند. نه خبري از آن رکوع و سجود است
و نه آثار سجود در چهره نمایان و نه آن نمو و رشد و جوانه زدن و قوي شدن و روي پاي « اِبْتِغاءِ فَضْلِ اللّه » و نه آن نیات پاك و
خود ایستادن. و عجب این که هر قدر از این اصول قرآنی فاصله گرفتهایم به درد و رنج و ذلت و نکبت بیشتري گرفتار شدهایم،
صفحه 243 از 369
مانع اندیشه و تجدید نظر و بازگشت به قرآن است، خدایا « حمیّتهاي جاهلیت » ولی باز متوجه نیستیم از کجا ضربه میخوریم؟ باز
( جلد 5، صفحه 77 حدیث 91 . (صفحه 416 ،« نور الثقلین » - ما را از این خواب عمیق و خطرناك بیدار کن. ***** 1
شرح آیه از تفسیر مجمعالبیان
در این جا به مفهوم کشاورز آمده است، چرا که کشاورز بذرها و دانه را در دل خاك میپوشاند و هر چیزي را انسان :« کُفّار »
بپوشاند، به کار او کُفْر و حقپوشی گفته میشود. در آیه مورد بحث در ترسیم سیماي جامعه مورد نظر اسلام میفرماید: مُحَمَّدٌ
رَسُولُ اللَّهِ محمّد صلی الله علیه و آله فرستاده و پیامآور خداست. درآغاز آیه قرآن نام مبارك پیامبر صلی الله علیه و آله رابه
صراحت میبرد تا جایی براي تردید و تردید افکنی در مورد حقانیت دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله نماند. آن گاه میافزاید:
وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَ اءُ بَیْنَهُمْ و کسانی که به همراه پیامبرند، در برابر تجاوز و زورمداري کفرگرایان تجاوزکار
میگوید: سختگیري « حسن » . سختگیر و پرصلابت هستند، امّا در جامعه و با مردم خویش نرمخو و پرمهر و بسیار فروتن میباشند
مردم با ایمان نسبت به کفرگرایانِ تجاوزکار به جایی رسیده بود که از لباس آنان نیز دوري میجستند تا به لباسشان نچسبد. و نیز
از دست و بدن آنان دوري میجستند تا به بدنشان نرسد. امّا در میان جامعه و مردم خویش مهر و نرمخوییشان چنان بود که هیچ
انسان توحیدگرا و با ایمانی به برادر دینی خویش نمیرسید، جز آن که با او دست مهر میداد و چهرهاش را میبوسید و او را مورد
لطف و تفقد قرار میداد و حقوق و حرمت آنان را پاس میداشت.( 1) کارشان درست هماهنگ با مفهوم این آیه شریفه بود که
میفرماید: ***** 1. در رابطه با رعایت حقوق متقابل در جامعه اسلامی به تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 77 ؛ اصول کافی، ج 2، ص
169 بنگرید. (صفحه 417 ) اَذِلَۀٍ عَلَی الْمُؤْمِنینَ اَعِزَّةٍ عَلَی الْکافِرینَ( 1) مردم با ایمان نسبت به یکدیگر سراپا خیرخواهی و ادب و
فروتنی هستند و در برابر کفرگرایان و ظالمان و تجاوزکاران سرسخت و پرصلابت. در ادامه آیه در وصفِ جامعه مطلوب میافزاید:
تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا آنان را هماره در حال رکوع و سجده و عبادت خدا مینگري، چرا که آنان بسیار نماز میخوانند و راه و رسم
نماز و فرهنگ آن را برپا میدارند. یَبْتَغُونَ فَضْ لًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوَانًا و بدین وسیله فزونبخشی و مهر خدا را میجویند و از بارگاه او
نعمتها و خشنودي ذات بیهمتایش را میخواهند. سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ در تفسیر این فراز دیدگاهها متفاوت است:
و برخی دیگر منظور این است که: علامت و نشانه آنان در روز رستاخیز این است که جایگاه سجده آنان در « ابن عباس » 1 به باور
منظور این است که: اثر سجدههاي « سعید بن جُبَیر » پیشانیشان بسیار سپید و درخشان است. 2 امّا از دیدگاه گروهی از جمله
طولانی را در پیشانی آنان مینگري و این اثر در پیشانی همان اثر خاکی است که پس از سجده بر جاي میماند، چرا که آنان بر
خاك سجده میکنند، نه پارچه و فرش. ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ این وصف یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و جامعه و مردم مورد نظر
او در تورات است؛ چرا که همان وصفی که براي آنان در قرآن آمده است در تورات نیز ترسیم شده است. ***** 1. سوره مائده،
آیه 54 . (صفحه 418 ) در ادامه آیه به وصف آنان در انجیل پرداخته و میافزاید: وَ مَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ و وصف
آنان در انجیل به سان کِشته و زراعتی است که جوانههاي خود را از دل زمین بیرون آورده و رو به سوي آسمان دارد. فَآزَرَهُ آن
گاه آن را نیرومند و پرتوان ساخته و بدان استحکام بخشیده است. به باور پارهاي منظور این است که: این جوانهها به شاخههاي مادر
پیوسته و به سان آنها نیرومند و پرتوان شده است. فَاسْتَغْلَظَ تا ستبر شده و رشد نموده است. فَاسْتَوَي عَلَی سُوقِهِ و بر ساقههاي خود
ایستاده است. آري، این کِشته و زراعت به گونهاي رشد نموده و بر ریشهها و ساقهها و شاخههاي پرتوان خود ایستاده، به گونهاي
جمع ساق و ساقَۀ است و منظور این است که: این زراعت و کِشته به رشد « سُوق » که گویی جوانهها با اصلهها همانند شدهاند. واژه
نهایی خود رسیده است. یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ آري، این کِشته و این زراعت به گونهاي رشد نموده و به محصول فراوان رسیده است که
در این مورد میگوید: در آیه شریفه « واحدي » . حتی کشاورزان را نیز که خود آن را کاشتهاند شادمان و شگفتزده ساخته است
صفحه 244 از 369
خداي فرزانه در قالب این مثال به وصف پیامبر صلی الله علیه و آله و ایمان آوردگان پرداخته که منظور از کِشت و زراعت وجود
گرانمایه پیامبر صلی الله علیه و آله است و جوانهها یاران فداکار و پر اخلاص آن حضرت که بر گرد خورشید وجود او هستند. آنان
در آغاز طلوع اسلام ناتوان و بییار و یاور بودند، همان گونه که (صفحه 419 ) هر نهال و زراعتی در آغاز ضعیف است و آن گاه
به تدریج قوت و توان مییابد و رشد میکند، مردم توحیدگرا و با ایمان نیز دست یاري بر دست یکدیگر نهادند و رفته رفته با
ایمان و اخلاص و خودسازي و پروا و دانش و بینش و مدیریت درست، به قدرتی شکستناپذیر تبدیل شده و بر کارها تسلّط یافتند.
لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ این وصف شگفتانگیز و شاديبخش و این رشد و حرکت کمالجویانه و سریع، همان گونه که دوستداران حق و
عدالت را شادمان میسازد، کفرگرایان و بداندیشان و ستمکاران را به خشم میآورد. آري، هدف این است که خدا با این کار
کفرگرایان را به خشم آورد و اصلاحستیزان را ناراحت کند. به باور گروهی منظور این است که: خدا توحیدگرایان و ایمان
آوردگان را نیرو بخشید و پرتوان ساخت تا با شمار بسیار آنان و اتحاد و یگانگیشان در راه حق و عدالت و بندگی خدا،
کفرگرایان را به خشم آورد. در آخرین فراز آیه میافزاید: وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْرًا عَظِیمًا خدا به
کسانی از آنان که ایمان آورده و کارهاي شایسته انجام دادهاند وعده آمرزش و پاداشی پرشکوه داده است. آري خداي پرمهر به
کسانی که ایمان آورده و در فرمانبرداري خدا پایداري ورزیدهاند وعده فرموده است که گناهانشان را بپوشاند و بزداید و به آنان
( پاداشی شکوهبار و ماندگار ارزانی دارد. (صفحه 420
318